روز های زندگی من

ساخت وبلاگ

عجب پاییزیبعد چند وقت یا بعد خیلی زمان اومدم بنویسم......هوا طوری شده الان حس یه روز سرد پاییزی رو دارم که کم کم هوا دلگیر میشه و بعض میکنه و میباره...یه سکوتی هم کنارش هست که دلتنگت میکنه دیروز خیلی شلوغ بود هم کار هم خونه...هم اینکه سرکار بودم هم این اش نذری رو دادم به همسایه خا و خاله درست کنن...صاحب اش و نذری هیچ کاری نکرد....فقط خورد نوش جونش.اوضاع کار بهم ریختس...همه چی قاطی شده..مدیرمالی هم استرس میده ..منم اعصابم نمیکشه..همش کار میخواد مخم هنگه.........میدونم کوتاهی از منه...ولی نمیدونم چرا اینطوری میشه تلاشمو میکنم اما.......خدا خودت بخیر کن باهم لج نکنه منم تلاشمو بیشتر میکنم....******داشتم فکر میکردم هفت ماه از سال گذشت چقد زود رضا الان چند ماه نامزده...چقد زود پاییز اومد...زمان میگذره عمر منم میگذره......کاش به یه نقطه ارامش برسم....خدایا کمکم کن....دیشب خوابتو دیدم مامان.....تو از خونمون طلا زدیده بودن تو هم تو خواب بودی.........امروز تعبیرشو خوندم خوب بود خدابخیر کنه. روز های زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 16:51

این روزا خیلی روزای بدی هست مرگ سردار قاسم سلیمانی ، خوشحالی مردم ایران از سپاه برای انتقام قاسم سلیمانی ،  خوشحالی که به دو روز نرسید اونم بخاطر اهدف گرفتن هواپیمای ایرانی توسط سپاه...سقوط اتوبوس ، م روز های زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 6 بهمن 1398 ساعت: 14:51

وایی همین چند دقیقه پیش تولد مهندس بود یه جمع 30 الی 40 نفره خیلی خوب بود 

ایشالله همیشه تولدش باشه ایشالله صدسال عمر کنه خدا به خودش و خانوادش سلامتی بده انقدر که این ادم فرشتس...خیلی دوسش دارم خدایا ممنون که یه فرشته افریدی رو زمین که وقتی ادم باهاش حرف میزنه وقتی جز کوچیکترین عضو مجموعش هستی به این اقا افتخار میکنی.

خدایا مرسی 

روز های زندگی من...
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 25 مهر 1398 ساعت: 13:23

مامان

خدا من مامانمو از خودت میخوام از خوده خودت

نوشته شده در چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۶ساعت 20:59 توسط |


آخرين مطالب

»
»
»
»
» کابوس
» مادری اسمانی شد
» مادری اسمانی شد
» تخت بیمارستان
» مامان
»

روز های زندگی من...
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 22:05

سلام خدا

دلم ارومه....بابت اون حرفمم معذرت میخوام....توکل بخودت.

الانم که مینویسم رو تخت بیمارستان کنار مامانم دراز کشیدم و خودمو با دنیای نت سرگرم میکنم.خیلی ارومم نسبت به روزای قبل ، گریه هم ندارم...سهدشبانه روز کامل گریه کردم هر وقت یاد حرف اون دکتر که تو چشام نگاه کرد و گفت احتمال سرطان هست اشکام جاری میشد و بی اختیار جلو مامانم اشک میریختم.

خیلی سخته خدا فکر کردن و به یادش افتادن خیلی سخته...بازم توکل بخودت

شکرت ..برم با یه دختر خانم همسن خودم که خمراه بیماری کناری هست بحفرم

شکر

روز های زندگی من...
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : بیمارستان, نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 22:05

سلام خدا تلخ تر از این صحنه که همه دکتر بالا سر یه بیمار باشن و بهش شوک بزنن تا برگرده و تو اروم ساکت از لابلای در تماشا گر رفتن کسی باشی نیست.... اتاق روبرو که دوشب بود تو کما بود و مریض سرطانی بود چند دقیقه پیش فوت شد همیشه شوک و این دم دستگاه ها رو تلوزیون میدیدم ولی حالا به فاصله یه متر نظاره گر این همه درد هستم.... خدا امن یجیب و مظطر اذا و یکشف وسو .... هیچ کسو اینطوری داغ عزیزشو مادرشو نبینه..... خداجونم همه مریضا مامان منم خوب کن. امروز از دکتر در مورد حال مامانم پرسیدم گفت فرستادیم نمونه برداری زخم عمیق داره....گفت توکل بخدا کن ....خدایا توکلم بتوهست ...قلبمو اروم کن...مامانمم شفا بده. شکرت خدای خوبم  روز های زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 22:05

کاش همه چی خواب بود... کاش فقط یه خواب بود...کاش میشد چشامو باز میکردم و همه چی مثل قبل بود  خدایا مریضی بده ...این همه مریض این همه درد...هر روز و هر شب یکی از درد اینجا جون میده... اهان یه انرژی مثبت ...تو بحث با یه بیمار سرطانی البته نمیدونم شاید سرطانی نباشه عمل سینه داشته نه زیبایی یه اقایی کنارش بود قد بلند اینا اول فکر کردم نامزدشه یا داداششه....بعد حرف متوجه شدیم پسرشه ؛همه شوکه شدن اصلا بهش نمیخوره نه صداش نه قیافش نه اتدامش همش دخترونست...اصلا به یه زن ۴۲ ساله شباهت نداره که نداره..‌.اما انرژی مثبتی که این وسط اومد این بود که من گفتم همه مردا مثل همن کسی اینجا از شوهرش تعریف نکرد کناریم فکر کرد گفتم منو کسی دوست نداره....یهو گفت وا  اون خانمه چی بود اومده به من میگه این دختر خانمه کیه قیافش چقد نازه ملوسه...منظورش من بودم...فکر نمیکنم ناز ملوس باشم...شایدم از خودش در اورده الله اعلم...ولی خب قبلا هم شنیدم گفتن قیافت بامزست...اینم بگم وقتی با شال هستم تو بیمارستان و چادر سر ندارن سه چهار نفری سنمو پرسیدن گفتم چند میخوره گفتن ۱۶ _۱۸ اینا....مثلا وقتی با هراه بیماری روبرو گفتم همکارم کرد هست گفت مگه چندسالته که همکار داشته باشی‌ بنده خدا فکر کرده ۱۶ سالمه ...گفتم ۲۳ تعجب کرد.ولی خب دیگه ۲۰ رو بهم میخوره نه ۱۶ _۱۸ قبلترشم که یه خانم تپل که بگم تپل یعنی به اندازه فیل کنار تختی روز های زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 65 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 22:05

سلام خدا

صبح بخیر....

نمیدونم فقط دلم میخواد ناله کنم...اتفاق زیاد افتاده ولی حوصله گفتنشو ندارم

خدایا انگار کیسه کیسه بار رو دوشمه....خسته شدم دلم هوای تازه میخواد.

کاش همه چی درست بشه.کاش 

خدایا کمکم کن ....نمیتونم حالمو بگم خدا...فقط کمی معجزه کن

شکرت خداچونم 

روز های زندگی من...
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1396 ساعت: 16:56

خدا سلام این چه بلا بود فرستادی....خدایا خواهشا بارون و سرما نفرست این چند روز تا همه چی اروم بشه و درست.... خدایا کمکشون کن...بزرگی کن خدا. وقتی زلزله میاد یاد اون روایت میفتادم که میگه علایم ظهور زلزله هست. خدایا نمیدونم حکمتت چیه هیچی از جانب تو ش روز های زندگی من...ادامه مطلب
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1396 ساعت: 16:56

خدایا بس کن خسته شدم...تحمل این همه فشارو ندارم...داغونم...ازت کمک میخوام

خودت گفتی صدات کنم دارم صدات میکنم پس ناامیدم نکن.مامانمو خوب کن ...

دیگه تحمل دیدنشو با این وضعیتش ندارم.کمکم کن ...هرچی زودتر خوب بشه دوست دارم مثل قبل تپل بشه اهنگ بذاریم برقصیم بخندیم

خدا

روز های زندگی من...
ما را در سایت روز های زندگی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6toktamvakhoda7 بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1396 ساعت: 16:56